1. پیشمطالعه مقرریهای مشخص شده و مطالعه موضوع مورد بحث از دیگر آثار استاد و تسلط علمی بر مطالب با مراجعه به دیگر منابع مرتبط
2. تهیه نکات و مطالب فراتر از کتاب جهت ارائه در جلسة هفتگی استادان و تکمیل درسنامههای هر درس
3. حضور منظم و مستمر در جلسه استادان طرح با آمادگی کامل علمی و ارائه گزارش کار هفتگی
4. تشکیل جلسه جدی و مستمر با سرگروهها (اندیشهجو راهنما) و اطلاع یافتن از وضعیت عمومی و علمی اندیشهجویان
5. نظارت کامل و همهجانبه بر کار و فعالیت سرگروهها و وضعیت گروه مباحثه
6. احساس مسؤولیت نسبت به وضعیت اخلاقی، علمی، اندیشهجویان به عنوان استاد راهنما
7. دریافت شبهه و سؤالهای بیپاسخ مطروحه در جلسة مباحثه از طریق سرگروهها و برگه مباحثه قبل از شروع کلاس جهت آمادگی برای پاسخگویی در کلاس
8. تشکیل به موقع کلاس و ایراد مطالبی فراتر از مطالب مقرری و پاسخگویی به سؤالات و شبهات اندیشهجویان با اولویت مؤکد به مسائل مباحثه
9. ارجاع سؤالات تخصصی دانشجویان به استادان متخصص و منابع معتبر و قابل دسترس
10. تلاش برای ایجاد انگیزههای لازم جهت احساس مسؤولیت بیشتر و اعتماد پیدا نمودن اندیشهجویان و سرگروهها در قبال طرح و نشر افکار شهید مطهری (ره)
11. معرفی بهتر شخصیت ارزشمند شهید مطهری (ره) به طور غیر مستقیم در لابلای مباحث جهت ارائه الگوهای اندیشمند اسلامی
12. طرح سؤال، تصحیح و تحویل به موقع برگههای امتحانی
13. تکمیل به موقع کارنامه کلاسی و قرار دادن آن در پرونده استاد
14. تکمیل گزارش نمرات و جلسه استادان با سرگروهها.
15. ارائه طرحها و پیشنهادات جدید و انتقال تجربیات به دیگر اساتید
16. تلاش برای آمادگی اندیشهجو جهت راهاندازی طرح در دیگر مراکز و توانمندی برای تصدی مربیگری و سرگروهی
[ دوشنبه 92/9/18 ] [ 6:59 عصر ] [ محمد وحید صافی اصفهانی ]
[ نظر ]
اساس امر مطالعه و خواندن بدون فراموشی، یادگیری و حافظه است. در این جا با تکنیک" PQRST" که مخفف آن درزبان لاتین، " Preview " مرور اجمالی، " Question " سوال، " Read " خواندن،"Self-recitation" تلقین و تکرار" Test" آزمون است آشنا می شوید.
مرحله P (مرور اجمالی)
در اولین گام مطالعه، مروری اجمالی بر کل مطالب مورد مطالعه کنید تااز موضوعهای اصلی آن تصوری پیدا کنید. این کار را می توان با خواندن رئوس مطالب وسپس گفتارهای اصلی و تصاویر و عکس های آن انجام داد. مهمترین جنبه مرحله مروراجمالی این است که می توان خلاصه مطالب را در پایان هر فصل به دقت خواند و در موردهر یک از نکاتی که در این خلاصه آمده است تامل کرد. خواه ناخواه به ذهنتان خطور میکند که باید پس از خواندن مطالب جواب را پیدا کرده باشید و دستاورد این مرحله، بهدست آوردن دید کلی نسبت به عناوین فصل ها و نحوه سازماندهی آنهاست.
مرحله Q (پرسشکردن)
عناوین اصلی مطالب را به یک یا چند پرسش تبدیل کنید؛ پرسش هایی که با خواندنآن گفتارها، به پاسخ آنها دست می یابید. باید از خود بپرسید: " مطالب عمده ای کهمولف می خواهد در این گفتار بیان کند، چیست؟"
مرحلهR (خواندن)
در این مرحله،گفتار مورد نظر رابا دقت به معنای آن بخوانید و بکوشید جواب پرسش هایی را که درمرحله Q مطرح کرده بودید بیابید، لذا باید در مورد آنچه که در دست مطالعه داریدتامل کنید و آن را به مطالب دیگری که می دانید ارتباط دهید. پس می توان واژه ها یاعبارات کلیدی را در متن علامت زد. اصولا می بایست 10 الی 15 درصد متن را علامت زدزیرا در این مرحله، هدف این است که واژه ها یا مطالب اصلی متن مشخص شود تا بعدبتوانید آنها را مرور کنید. تا وقتی تمام گفتار و مطالب کلیدی آن را نخوانده ایدیادداشت برندارید این کار کمک می کند اهمیت نسبی هر نکته را دریابید.
مرحله S(تلقین و تکرار)
پس از به پایان رساندن مطالعه مطالب بکوشید تا نکات عمده آن را بهیاد آورید و اطلاعاتی را که در آن مطرح شده است از حفظ بیان کنید، درس پس دادن بهخود، روش بسیار موثری برای تثبیت مطالب در حافظه است. مطالب را به زبان خودتان بیانکنید و اطلاعات مطرح شده را از حفظ بگویید. در نبود افراد بهتر است با صدای بلنداین کار را انجام دهید اما اگر افراد دیگری هم حضور دارند می توانید این کار را درذهنتان انجام دهید. مطلب را با متن مقابله کنید تا مطمئن شوید که آنها را درست وکامل به یاد آورده اید. با تکرار یا از برکردن مطالب، متوجه می شوید که چه چیزهاییرا به خاطر نسپرده اید. این کار به شما کمک می کند تا اطلاعات را در ذهن خودسازماندهی کنید. پس از آنکه گفتار اولی به پایان رسید می توانید به گفتار بعدیبپردازید و باز هم مراحل S.R.Q را در مورد آن به کار بندید. همین روش را تا پایانگفتارهای یک فصل اعمال کنید.
مرحله T(آزمون)
پس از پایان مطالعه یک فصل، باید ازخودتان امتحان بگیرید و کل مطالب فصل را مرور کنید. بنابراین یادداشت های خود رادوره کنید و ببینید که آیا نکات اصلی را به یاد می آورید یا نه؟ بکوشید تا دریابیدکه مطالب مختلف فصلها چه ارتباطی با هم دارند؟ در مرحله T ، ممکن است برای یافتنمطالب و نکات کلیدی به کل فصل مراجعه کنید و در این مرحله باید خلاصه فصل ها رابخوانید، همچنین به هر مدخلی جزئیات بیشتری بیفزائید. مرحله T را نباید به شبامتحان موکول کرد، بهترین زمان برای اولین مرور هر فصل، بلافاصله پس از خواندن آناست. پژوهشهای انجام شده نشان می دهد که روش (PQRST) بسیار مفید بوده است، به گونهای که بر روخوانی ساده مطالب فصل، از ابتدا تا انتها ارجحیت دارد، مرحله تلقین وتکرار در این روش بسیار مهم است. به جای چند بار خواندن مطالب بخش عمده زمان مطالعهرا برای حفظ کردن فعالانه مطالب صرف کنید. بر اساس پژوهشهای انجام شده، خواندن دقیقخلاصه مطالب هر فصل، پیش از خواندن آن، بهره وری مطالعه را بسیار بیشتر می کند. خواندن خلاصه هر فصل سبب می شود که کل مطالب آن در ذهن سازماندهی شود. حتی اگرنخواهید از تمام مراحل روش (PQRST) پیروی کنید خوب است به اهمیت تلقین و تکرار وخواندن خلاصه مطلب فصل برای ورود به مطلب توجه خاصی مبذول کنید.
[ دوشنبه 92/9/18 ] [ 6:54 عصر ] [ محمد وحید صافی اصفهانی ]
[ نظر ]
مبحث سوم: ویژگیهای آثار شهید مطهری(ره)
جهت آشنایی با آثار شهید مطهری (ره) و تبیین نقش این آثار در ترویج و تعالی روح اسلامی به برخی از ویژگیهای آنها به شرح ذیل اشاره شود:
الف) مجموعه آثار شهید مطهری(ره)، خالق یک نظام واحد فکری و ارائهدهنده چهارچوب مشخصی از اندیشة اسلامی است. در نگاه نخست به این مجموعه، این طور به نظر میرسد که ایشان به موضوعات مختلف و پراکندهای، که در مقاطع مختلف زمانی و مناسبتها و پیشامدها، مطرح میشده، پرداخته است. موضوعاتی همچون آزادی، حقوق زن، ایرانیت و اسلامیت، هجرت و جهاد، حماسه حسینی، مهدویت، عدل، جاذبه و دافعه و.... اما با نگاهی عمیق و جامع، درمییابیم که نه تنها ایشان، نیازهای جامعه را در مقاطع مختلف، مورد توجه قرار داده، بلکه آثار ایشان نیز، مجموعه منسجم و منظمی را تشکیل میدهد که این نظام واحد، دارای اصول مخصوصی است که فروع دیگر همگی منتشأ از آن میباشند.
در اندیشة استاد مطهری (ره)، ریشة همة مباحث، «توحید» است؛ چرا که «اصل توحید این صلاحیت را دارد که مانند آب، ریشة همة اندیشههای دیگر را سیراب کند و مانند خون، به همة اجزا و اندامها غذا برساند و مانند روح، بر پا دارنده و زندگیبخش همة اندامها باشد و قوة محرّکة یک مکتب باشد».[1]« با این که انسان گمان میکند که توحید، یکی از مسائل اسلام است و هزاران مسألة دیگر در اسلام در کنار توحید قرار گرفته است، ولی وقتی با نگاهی دقیقتر مینگرد، میبیند اسلام سراسرش توحید است؛ یعنی تمام مسائل ـ چه آنها که مربوط به اصول عقاید است و چه آنها که به اخلاقیات و امور تربیتی و یا به دستورالعملهای روزانه ارتباط دارد ـ همگی یکجا و یکپارچه، توحید است».[2]
در مرحلة بعد، شهید مطهری(ره) امّالمعارف و امّالمسائل را مسألة «انسانشناسی و فطرت»[3] میداند، که به منزلة تنه و بدنة درخت معرفت است؛ و در ربط انسان شناسی و توحید معتقد است: «درخت انسانیت اگر بخواهد به راستی بارور و میوهده باشد، باید ریشة توحیدی و ایمانی داشته باشد».[4] و نهایتاً ثمره این شجرة طیبه، مباحث کاربردی و ضروری زندگی انسان و جامعه است. در جهانبینی توحیدی است که برای انسان موحّد، آزادی، معنی و مفهوم مییابد، هجرت و جهاد تفسیر میشود، سعادت و عدالت، وحی و نبوت، امامت و ولایت تعریف میگردد.
در جهانبینی وحیانی، خداوند متعال اول، آخر، ظاهر و باطن هر چیزی است و بر همه چیز علو و استیلا دارد. خداوند جل و علا، اصل و اساس همة خلقت و جهان آفرینش است که بود و نبود انسان، تأثیری در وجود او ندارد. در جهانبینی اسلامی، مسألة توحید، ریشه همه مباحث است و تمام شئون جهان و هر تفکری تحت تأثیر این اصل قرار میگیرد. و پس از آن اساسیترین مسأله در جهانبینی توحیدی، مسأله انسان است که به تبع وجود انسان، نبوت، امامت و معاد، موضوعیت پیدا میکند. اگر انسان نبود، نبی و امام و معادی هم نبود در حالی که چه انسان باشد و چه نباشد، توحید، اصل ثابت و لایتغیری است که تمامی امور، وجودشان وابسته و متفرع به آن است و به تبع اصل توحید است که وجود انسان، موجودیت پیدا میکند. در جهانبینی توحیدی برای انسان موحدی که دارای معاد، نبی و امام است، مباحث آزادی، حق و باطل، هجرت، جهاد، حقوق زن و مرد، ملیت، مواجهه با دنیا و آخرت، اخلاق و... تبیین میشود. بلی، در نظام فکری اسلامی« اسلام در ذات خود، یک کل تجزیهناپذیر است».[5]
مجموعة آثار شهید مطهری(ره)، با تبیین ربط و نسبتهای مباحث و مسائل، به منزلة موضوع واحدی است که اگر کسی به مطالعة نظاممند و کامل آن بپردازد، او نیز دارای نظام فکری شده، میآموزد که چگونه مباحث نوظهور و تازه را بر اساس آن اصول آموخته شده تطبیق داده و به واسطه آن سره را از ناسره بازشناخته و نتیجتا جواب لازم را دریابد. آثار شهید مطهری(ره)، بستر اولیة فکری سالم و مطمئن اسلامی را مهیا میکند و به فکر و عقل انسان، نظم و نظام میدهد؛ در حالی که تفکر نامنظم و غیرنظاممند، آموختههای غیرمرتبطی است که تنها ثمرهاش آن است که در ذهن انبار میشود. بسیاری از متفکران فقط نظریه و دیدگاه ارائه میدهند، ولی شهید مطهری(ره) دیدگاه خود را بر اساس نظام فکری مبتنی بر اصول یاده شده، ارائه میدهد. همچنین آثار شهید مطهری(ره) میآموزاند که چگونه میتوان برای شناخت اسلام با استعانت از قرآن کریم و سنّت و سیرة معصومین (علیهمالسلام)، با بهرهگیری از قوه تفکر و تعقل، چارچوب و نظام فکری مستدلی را بنا نهاد که بر همة اندیشههای بشری تفوّق یافته بر تمامی آنها مستولی شود.
[1] شهید مطهری(ره)، تکامل اجتماعی انسان، ص123.
[2] شهید مطهری(ره)، آشنایی با قرآن، ج 2ـ1, ص 99.
[3] شهید مطهری(ره)، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی (ج5: جامعه و تاریخ)، ص 208.
[4] شهید مطهری(ره)، بیست گفتار، تهران، انتشارات صدرا، 1370، ص224.
[5] شهید مطهری، نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر، ص68
[ جمعه 92/9/8 ] [ 11:31 عصر ] [ محمد وحید صافی اصفهانی ]
[ نظر ]
مبحث دوم: چالشهای آموزش معارف اسلامی
با اعتماد به صیانت دین خاتم از شائبه نقص، بدیهی است که میباید ریشه نقیصه یاد شده را در فهم و در آموزش دینداری جستجو کرد. اگر اسلام در ذات خود عیبی ندارد، لاجرم میبایست شناخت و باور اسلامی مسلمانها را مورد بازبینی قرار داد.
از مهمترین عوامل این نارسایی، علیرغم وجود منابع غنی و قویم اسلامی، چگونگی آموزش دینداری است. سه نقیصه شاخص در حوزه آموزش معارف اسلامی به اجمال عبارتند از:
الف) عدم همزبانی و سنخیت محتوا و متن، با فهم و فرهنگ مخاطب: « ریشه بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لا به لای افکار و عقاید آنان باید جستجو کرد. فکر این نسل از نظر مذهبی آنچنانکه باید راهنمایی نشده است و از این نظر فوقالعاده نیازمند است. اگر مشکلی در راهنمایی این نسل باشد، بیشتر در فهمیدن زبان و منطق او و روبرو شدن با منطق و زبان خودش است و در این وقت است که هر کسی احساس میکند این نسل، برخلاف آنچه ابتدا به نظر میرسد، لجوج نیست، آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد»[1]در بسیاری از تبلیغها و یا آموزشهای دینی نه تنها تبلیغ و تبیین درستی از معارف دینی ارائه نمیشود، بلکه مطالب ثقیل و کلیشهای، به گونهای در مخاطب ایجاد ملالت و خستگی میکند که مخاطب، خصوصا جوانان، انگیزه و رغبتی برای شنیدن و آموختن در خود احساس نمیکنند، و در نتیجه هر چه مبلّغ بیشتر میگوید، مخاطب بیشتر میگریزد همچنانکه به بیان شیوای قرآن کریم " و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه" وما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر اینکه به زبان و لسان فهم قوم خودش سخن میگفت.
ب) عدم نیازسنجی و نپرداختن به نیازهای واقعی جامعه: در حالی که «ما معتقدیم اسلام به صورت یک مکتب مترقی، قادر است تمامی نیازهای بشر را تأمین کند و مشکلات او را حل نماید»،[2] ولی هنگامیکه مباحث اصلی درس و بحث و تبلیغهای دینی، موضوعاتی جدا از مسائل و مشکلات جامعه شود، نه تنها دردی را درمان نمیکند، بلکه بر سردرگمیها افزوده و از دین تصویری صرفاً صوری و کاملاً غیر کاربردی ارائه میدهد که توانایی اداره فرد و جامعه را ندارد، چرا که پاسخ به پرسشهای مطرح نشده، کاری عبث، پوچ و در عین حال ملالآور خواهد بود.
ج) بیتوجهی به اقتضائات زمان: در حالی که «مقتضیات عصر ایجاب میکند که بسیاری از مسائل مجدداً مورد ارزیابی قرار گیرد»؛[3] پر واضح است که در نظر نداشتن پیشرفت زمان و قناعت به ارزیابیهای گذشته و تکرار مکررات، باعث برداشت نامطلوبی از دین در مواجهه با مسائل جدید شده، آن را به عنوان سنت و رسمی کهنه و زنگار گرفته معرفی مینماید.
هرچند که در مقام بیان مشکلات فهم و آموزش معارف دینی، مطالب عدیدهای را میتوان برشمرد ولی این سنخ اشکالات، همه نشان ازگسیختگی ارتباط مؤثر متصدیان امور فرهنگی با فرآیند فکری جامعه و فقدان برنامهای مطلوب، در ارائه صحیح معارف دینی است. آنچه در این وادی مهمتر از آسیبشناسیهای صرفاً نظری است، توجه به راه کارهای عملی در رابطه با نشر و بسط فرهنگ صحیح و کارآمد دینی است.
در این راستا توجه به نقشآفرینی عالمان موفق دینی به عنوان الگو و اسوههای قابل پیروی که چالشها و نارسائیهای موجود زمان خویش را به خوبی شناسایی و در مقابله با آنها به بهترین روش، حرکتهای تأثیرگذاری را ایجاد کردهاند، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بررسی ویژگیهای کسانی که با این نوع دغدغهها، آثار گرانبهایی را خلق کردند برای ادامه راه، لازم و ضروری است.
در میان اسلامشناسان و عالمان دینی معاصر، قطعا استاد شهید مرتضی مطهری (ره)، از معدود قهرمانان این میدان است که آثار او در مقایسه با آثار دیگر اندیشمندان بزرگ، دارای ویژگیها و ممیّزات منحصر به فردی است که به دلیل ویژگیهای خاص آن بر نقش این مجموعه آثار تأکید و توصیة ویژه شده است و بی آنکه نقش ارجمند دیگر کسانی که در «احیای حرکت روشنفکری اسلامی در ایران مؤثر بودند را نادیده بگیریم، استاد شهید مطهری(ره) را از این جهت که بر ارائه اسلام متکی بر مبنای اصیل و معتبر اصرار ورزید و از اجتهادهای غیر مستند و صرفا متکی بر استحسان و ناشی از تطبیق اسلام بر اصول مکاتب رایج زمان، با جمود عامیانه و خرافی، به شدت پرهیز میکرد و برحذر میداشت، در میان آنان شخصیتی تنها و منحصر»[4] و «انصافا نادرة زمان بود».[5] «در مورد حراست از مرزهای ایدئولوژیک و حفظ شعار نه شرقی، نه غربی، به خصوص التقاطزدایی از اندیشه اسلامی، آقای مطهری یک فرد بینظیر بود».[6] و نیز« در اسلام شناسی و فنون مختلف اسلام و قرآن، کمنظیر بود»[7] لذا در زمان معاصر« تنها کسی که هم از لحاظ کمیت هم از لحاظ کیفیت، خوبترین فرآوردهها را تقدیم محیط اندیشه اسلامی کرده، آقای مطهری است».[8]
[1] شهید مطهری، مسأله حجاب، ص13
[2] امام خمینی (ره)، صحیفةامام، ج 3, ص 231.
[3] شهید مطهری(ره)، نظام حقوق زن در اسلام، ص13.
[4] آیتالله خامنهای، پگاه اندیشه، ویژهنامه سالگردشهادت استاد مطهری، اردیبهشت 1381
[5] آیتالله خامنهای، حدیث ولایت، رهنمودهای موضوعی مقام معظم رهبری، ج 7
[6] آیتالله خامنهای، حدیث ولایت، رهنمودهای موضوعی مقام معظم رهبری، ج 7
[7] امام خمینی، لمعاتی از شیخ شهید، ص33
[8] آیتالله خامنهای، حدیث ولایت، رهنمودهای موضوعی مقام معظم رهبری، ج 7
[ جمعه 92/9/8 ] [ 11:29 عصر ] [ محمد وحید صافی اصفهانی ]
[ نظر ]
فصل اول: چرایی و جایگاه طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری
مبحث اول: جامعیت دین و نابسامانیهای جامعه
ما معتقدیم «جامعیت و همهجانبه بودن قوانین اسلام آنچنان است که اگر کسی آن را بشناسد، معترف خواهد شد که از حد و مرز فکر بشر بیرون است و ممکن نیست زاییده قدرت علمی و تفکر انسان باشد»،[1]اسلام « مکتبی است که بر خلاف مکتبهای غیر توحیدی، در تمام شؤون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی، دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکتهای ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد، فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد، گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است.[2]» معارف اسلامی و آثار دینی «برای همه امور قانون و آداب آورده است»،[3] «هیچ حرکت و عملی از فرد یا جامعه نیست، مگر اینکه اسلام برای آن حکمیمقرر داشته است».[4] «اسلام نظامی نوین و طرز تفکری جدید و تشکیلاتی تازه، به وجود آورده، در عین اینکه مکتبی است اخلاقی و تهذیبی، سیستمی است، اجتماعی و سیاسی. اسلام معنی را در ماده، باطن را در ظاهر، آخرت را در دنیا و بالاخره مغز را در پوست و هسته را در پوست نگهداری میکند. » [5] لذا «اطمینان داریم که اسلام در بردارنده پاسخ به نیازهای مردم است»[6].
از سوی دیگر علیرغم همه ایمان و اعتقادی که به کارآمدی و جامعیت اسلام وجود دارد، هنگامیکه به وضع کنونی جامعه اسلامی، نظر میاندازیم، با انواع و اقسام مشکلات و نارساییهای فکری مواجه میشویم. در بعد نظری، انبوهی از سؤالها و شبهات ـ خصوصاً برای نسل جوان ـ بیپاسخ باقی مانده که به تناسب حجم و تنوع این شبهات، برای آنها پاسخهای روشن آرامشبخشی ارائه نمیشود. این معضل، به همراه عملکرد ناصواب بعضی از منسوبین به دین، بسیاری از بیاعتمادیها و کجرویها را در حیطه عمل به دنبال آورده است.
با فرض پذیرش جامعیت و کارآمدی تعالیم اسلامی از سویی و مشاهده نابسامانیهای عملی و نظری جامعه از سوی دیگر، لازم است در این رابطه با تأمل کافی و آسیبشناسی جدی، به بررسی علل و عوامل این ناسازگاری پرداخته و با ارائه راهکار مؤثر، شائبة ناکارآمدی تعالیم الهی در عصر جدید را از اذهان بزداییم. خصوصا اینکه بعد از پیدایش انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، فکر و اندیشه اسلامی مورد نقد و چالش جدی قرار گرفته و بدون تردید بعد از این هم چالشهای جدیدی پیش رو خواهد داشت، که باید هر چه بیشتر خود را برای مقابله با آن آماده و مهیا بنماییم.
[1] امام خمینی (ره)، صحیفه امام، ج5، ص 383.
[2] امام خمینی (ره)، صحیفه امام، ج 21، ص42
[3] امام خمینی (ره)، صحیفة نور، ج 4, ص 167.
[4] امام خمینی (ره)، صحیفة نور، ج 5, ص 389.
[5] شهید مطهری(ره)، امامت و رهبری، ص 31
[6] امام خمینی (ره)، صحیفة امام، ج 3, ص 371.
[ جمعه 92/9/8 ] [ 11:27 عصر ] [ محمد وحید صافی اصفهانی ]
[ نظر ]